ریتم آهنگ

نکاتی بیشتر برای تازه کارها در نمایشنامه نویسی

نکاتی بیشتر برای تازه کارها در نمایشنامه نویسی


موضوع چیست؟
قبل از هر چیز از خود بپرسید که آیا برای نوشتن یک نمایشنامه احتیاج به موضوع مشخصی داریم؟ به نظر می رسد که جواب آن ساده است. بله اما اگر کسی دلیل آن را بپرسد، شاید نتوانید به سادگی جواب دهید. ولی مگر می شود معماری آجرها را روی هم بگذارد و نداند که چه عمارتی می خواهد بسازد؟ نمایشنامه نویس حرفی دارد که می خواهد بیان کند. شما هم از خود بپرسید چرا می نویسم و چه حرفی را می خواهم بگویم؟ اگر موضوع در ذهنتان کاملا شکل نگرفت باشد، به احتمال زیاد نمی توانید نمایشنامه خوبی بنویسید. برای روشن شدن مطلب و درک کامل مفهوم موضوع مثال زیر را که طرح کلی یک نمایشنامه است با هم برسی می کنیم. موضوع آن را به دست می آوریم.

آقای جوادی مرد ثروتمند و تندخویی است که طاقت شنیدن انتقاد از خود را ندارد. او تمام دوستانش که خیر و صلاح او را می خواهند و عیبهایش را تذکر می دهند. از خود می راند. اکنون تنها شده است و تمام دوستان خود را دشمن می داند. اجازه نمی دهد که هیچ کدام از آن ها به او نزدیک شوند. فقط یک نفر که طمع به مال او دارد، نزدش می ماند و برای منافع خود، اعمال ناشایست او را تایید می کند. حتی به گوش آقای جوادی می خواند که باید هر چه بیشتر از بستگانیش دوری کند، زیرا آنها از او منتفر هستند. دشمن طماع چنان اعتماد آقای جوادی به خود جلب می کند و به چابلوسی می پردازد که آقای جوادی او را تنها دوست و غمخوار خود می پندارد. در پایان جوادی به دست شخص طماع از پای در می آید و همه ی ثروتش را از دست می دهد.

بهترین تیزر های تبلیغاتی ایران و جهان
طماع از پای در می آید و همه ی ثروتش را از دست می دهد. چنانچه دقت کنید، در می یابند که موضوع نمایشنامه، یعنی حرف نویسنده چنین است: شخص تندخو که طاقت انتقاد ندارد، عاقبت به انزوا کشیده می شود و در زندگی شکست می خورد. طبق تعریفی که در کتابهای مختلف شده است، می توان گفت که موضوع جان کلام و عصاره حرفی است که نویسنده در طول نمایشنامه خود به اثبات آن می پردازد. اکنون برای روشن شدن مطلب، به مثالی دیگر از خلاصه ی یک نمایشنامه توجه کنید. نویسنده ی آن طی ماجراهایی به اثبات موضوع مورد نظر خود پرداخته است. در یک کلاس سه نفر به نامهای احمد، رضا و حسن با هم دوست هستند.

رضا با آنکه درسش بسیار خوب است اما نسبت به احمد که همیشه نمراتش عالی است، احساس حسادت می کند. در واقع رضا و احمد هر دو از بهترین شاگردان کلاس هستند. احتمد معقتد است که باید در درس خواندن رقابت وجود داشته باشد. حسن که در همسایگی  رضا است، جزو شاگردان تتبل کلاس محسوب می شود. اکنون یک هفته به امتحان نوبت دوم باقی مانده است. در امتحان نوبت اول، احمد معدلش کمی از رضا بیشتر شده است. حالا رضا تصمیم دارد تا از راهی که می تواند آن کمبود را جبران کند. از طرفی در سر جلسه امتحان نوبت اول، حسن از احمد خواسته بود که جواب سوال ها را به او برساند. اما احمد از انجام این کار خودداری کرده بود. بنابراین حسن نسبت به احمد کینه به دل گرفته و منتظر فرصتی است که بتواند ضربه ای به او وارد آورد. در نتیجه به فکرش می رسد که از حسادت رضا نسبت به احمد استفاده کند و انتقام خود را از او بگیرد.

حسین با این فرض به رضا می گوید که چون احمد در امتحان ثلث اول تقلب کرده، معدلش بیشتر از رضا شده است. رضا از شنیدن این خبر بسیار ناراحت می شود و آن را با معلم خود در میان می گذارد و او را نسبت به احمد بدبین می کند. همچنین حسن به رضا پیشنهاد می کند که برای جبران این عقب افتدگی او هم در امتحان ثلث دوم تقلب کند. رضا ابتدا قبول نمی کند، ولی بر اثر اصرار حسن، می پذیرد. رضا در سر جلسه امتحان تقلب می کند، معلم متوجه می شود و او را از امتحان محروم می کند. وقتی معلم علت این عمل ناشایست را از رضا می پرسید، او همه ماجرا را شرح می دهد. حسن به خاطر این عمل ناشایست خود، مجازات می شود. رضا چنان از احمد شرمنده شده است که خجالت می کشد نزد او برود. بچه های دیگر هم از این کار دلگیر می شوند. در پایان رضا مجبور می شود مدرسه خود را عوض کند.

حال چنانچه این خلاصه ماجرا را بررسی کنید، می بینید که موضوع آن بدین صورت است شخصی خود، دوستانش را از دست می دهد و عاقبت شرمنده و منزوی می شود.

همانطور که گفته شد موضوع در واقع حرف است که نویسنده می‌خواهد در پایان به اثبات برساند با در نظر گرفتن دو مثالی که آوردیم می‌بینید تمام ماجراهایی که در طول نمایشنامه اتفاق می افتد در جهت اثبات حرف نویسنده است.

موضوع در واقع فکر و عقیده نویسنده است نسبت به شخص یا اشخاصی که مثلاً خودخواه یا حسود و یا…. هستند که در انتها باید منتظر عواقب آن باشند.

در هر موضوعی باید شخصیت ها، ماجرا و نتیجه آن مشخص باشد. یک نمایشنامه خوب یک موضوع مشخص دارد. بر می گردیم به مثال‌هایی که در بخش پیش یاد کردیم در مثل پستی آیا صرفا نشان دادن اینکه پول هایش به سرقت می رود می تواند موضوع برای نوشتن یک نمایشنامه باشد.

اهمیت طرح های گرافیکی برای نویسنده تبلیغاتی
جواب این سوال منفی است نشان دادن یک پیشامد استثنایی کافی نیست بلکه همانطور که گفته شد باید شخصیت ها ماجراها و نتیجه آن برای ما مشخص شده باشد تا بتوانید فکر و عقیده خود را نسبت به آن پیش آمد ابراز نماید بدون داشتن یک موضوع مشخص هیچ وقت شروع به نوشتن نمایشنامه نکنید اگر چنین کنید بدون شک موفق نخواهید شد.

حادثه ای که برای پستچی رخ داد ایده ای به شما می دهد که می توانید آن را به صورت یک نمایشنامه بنویسید اما ابتدا باید ببینیم چگونه می‌تواند این ایده را در ذهن خود پرورش دهید به موضوعی برسید که قابلیت نمایش داده شده را داشته باشد.دیدن حادثه و شنیدن وضعیت جسمی، اجتماعی، خانوادگی و…تنها اطلاعات شما را نسبت به شخص مورد نظر تکمیل می‌کند اما اینکه چگونه این که شخص روی صحنه نشان دهید و چه نتیجه بگیرید بستگی به قوه تخیل و تفکر شما دارد. ممکن است صد  نفر این ماجرا را ببینند و هر کدام موضوعی برای نمایشنامه خود پیدا کند که هیچکدام شبیه هم نباشند. این مسئله بسیار طبیعی است زارا خاصیت هنر این است.

و فرق آن با علم نیز در این نکته است. به طور مثال اگر  صد پزشک شخصی را که سرما خورده است، معاینه  کنند همه یک نتیجه خواهد گرفت که او دچار سرماخوردگی است و ۳۹ درجه تب دارد اما آن  پستچی این موضوع کار صد نمایشنامه نویس قرار گیرد در می‌یابیم که هر کدام را به گونه ای خاص که با دیگران متفاوت است،  می‌بینند. در نتیجه اگر شما موضوعی انتخاب کردید که با موضوع انتخابی دوستانتان یکی بود دلیل بر آن نیست که موضوع انتخابی شما بی ارزش است و هر یک از شما از نقطه نظر خاصی به نگاه می‌کنید و باید در نظر داشته باشید شخصیت‌ها ماجرا و نتیجه حاصل فکر و اعتقادشان در موضوع مشخص و منطقی باشد.

شهامت یکی از مهم‌ترین خصوصیات است که یک نویسنده باید داشته باشد داشتن اطلاعات کافی در زمینه موضوعی که انتخاب می کنید و همچنین مشخص بودن موضوع باعث ایجاد شهامت در شما می شود.

ماجرا در موضوع
ماجرا حوادثی که به شکل درگیری و ستیزه بین دو جناح متضاد، اتفاق می‌افتد. این درگیری و ستیز با این شخصیت ها باید سرانجامی داشته باشد و منجر به پیروزی یکی از طرفین شود. در این حالت است که ماجرای نمایشنامه شما از نظر بیننده صورت منطقی و درستی پیدا می کند. در غیر این صورت همه تلاش‌های شخصیت های نمایشنامه به نظر بیهوده می‌رسد و هیچ نتیجه روشنی نمی توان از آن گرفت.

پس نویسنده باید از شخصیت های نمایشنامه خود شناخت کامل و دقیقی داشته باشد تا بتواند با موفقیت به معرفی آنها بپردازد و ماجرای نمایش را به صورت منطقی و جذابی ارائه دهد و این بستگی دارد که شما شخصیت های اصلی نمایشنامه خود را با چه ویژگی های اخلاقی معرفی می کنید اگر یکی از شخصیت‌های اصلی نمایشنامه شما آدم خسیس باشد لاجرم ماجراهایی که به وجود می‌آید رابطه تنگاتنگی با اخلاق را پیدا می‌کند و در نتیجه نحوه درگیری و ستیزه شخص خسیس هم  معین می شود.

عکاسی تئاتر، سمینار و همایش را از ما بخواهید
عاقبت ماجراها که توام با درگیری و ستیزه شخصیت های اصلی نمایشنامه است موضوع نمایشنامه شما را مشخص می‌کند در مجموعه شما فکر و عقیده خودشان را نسبت به یک آدم خسیس بیان می‌کنید اگر شجاعت در میدان نبرد موجب سربلندی و افتخار است موضوع نمایشنامه شما باشد شجاعت در شخصیت اول بازی می بینید که باعث به وجود آمدن اجرا می‌شود و سربلندی و افتخار نتیجه نمایشنامه است.

هنگام موضوع نمایشنامه خود را پیدا می‌کنید که درباره رویداد و شخصیت های آن تحقیقاتی کافی کرده باشید.

همانگونه که گفته شد موضوع نمایشنمامه خود را پیدا می کنید باید از جهت گیری و قضاوت شما نسبت به یک رویداد بنابراین هیچ وقت نمی تواند از مسئله نتیجه بگیرید مگر این که پیرامون آن تحقیق و فکر کرده باشید.

مرحله پیدا کردن موضوع مرحله تفکر و تحقیق یک نویسنده است چرا که می‌خواهد در مورد مسئله اجتماعی، سیاسی، فلسفی و یا… نظر بدهد و سپس قضاوت کند اینکه چگونه نظریه خود را در قالب نمایشنامه بیان کند خود بخش جداگانه است که به ذوق، استعداد و توانایی نویسنده و به کارگیری تکنیک نمایشنامه نویسی او مربوط می‌شود هرچه موضوع برایتان صریح و روشن تر باشد بهتر می توانید جوهر و خلاصه نمایشنامه خود را از آن استخراج کنید در واقع موضوع برای شما دست مایه ای است تا بتوانید وقایع را نشان دهید و شخصیت‌ها را معرفی کنید حالا به مثالی که زدیم برمی گردیم بعد از شناخت روحیات اکبر آقا با توجه با توجه به دزدیده شدن حقوق او، چه فکر می‌کنید؟ آیا فکر می‌کنید کسی که نتواند اموال خود را حفظ کند عاقبت به رنج و ناراحتی گرفتار می‌شود.

یا در سختی‌هایی که پیش می‌آید باید صبر و شکیبایی خود را حفظ کرده و یا کسی که به یاد خدا متعقد به حکمت او نباشد رسیدن یک بلا برایش  به منزله نابودی است و یا در هنگام سختی ها باید آرامش خود را حفظ کرده و نزدیکان خود را نرنجاند اگر بخواهید زاویه دید خود را بیشتر معطوف به بچه‌های اکبرآقا کنید و فداکاری و از خودگذشتگی علی را که پسر بزرگ اکبرآقاست و مطرح نمایید باید در تنگنا افتادن اکبرآقا را به عنوان انگیزه به کار گیرید و علی را به آن وضعیت روبرو سازید.

یافتن موضوع نمایشنامه
حال شبکه های مختلف مثال خود را در نظر می‌گیریم اکبر آقا قرار گذاشته بود که با حقوق این ماه برای علی غیر از خریدن کفش، کتابخانه ای هم تهیه کنند علی هزار تومان پس‌انداز کرده است تا پولی که پدرش به او کمک می‌کند کتابخانه را که قبلاً دیده اند بخرد. در ضمن پدر علی به عنوان تشویق به خاطر نمره‌های خوب و علی برای شروع یک دوچرخه خریده است ولی با کمک مادرش دوچرخه را می‌فروشد و با پس اندازش نه تنها دو هزار تومان بدهی پدر رامی  پردازد و مقداری هم به خرج خانه کمک می‌کند.

پدر از این کار علی خوشنود می شود و داشتن چنین فرزندی احساس سربلندی می کند موضوع نمایشنامه چه می‌شود گذشت و فداکاری و فرزندان موجب سربلندی خشنودی پدران می‌شود حال این ماجرا را از طریق همسر اکبر آقا ببینید او بعد از این اتفاق خواهد افتاد طوری رفتار می‌کند که بچه ها متوجه می‌شود در ضمن بد اخلاقی اکبر آقا را تحمل می‌کند و نمی‌گذارد گرما و شادی کانون خانواده از این روند در این صورت موضوع نمایشنامه چه می‌شود فداکاری و از خودگذشتگی زن موجب گرمی و سلامت خانواده می‌شود. شما می‌توانید این رویداد را بنابه ذوق و سلیقه خود به شکلی وصل کنید. همانطور که دیدید از زبان یک رویداد که نظر ساده می آید چند موضوع نوشتن نمایشنامه پیدا کردیم اگر جوانب دیگر این رویداد را بررسی کنید می‌توانید به موضوع‌های دیگری هم دست یابید از دیدن یا شنیدن یک رویداد یا حادثه هیچ وقت نباید ساده و بی تفاوت گذشت.

یک نمایشنامه نویس با دیدن یا شنیدن یک حادثه و رویداد آنقدر حول و  هوش ان تحقیق می‌کند تا سرانجام به موضوع بکر و جدید دست می یابد ممکن است حوادثی که شما را متاثر میکند بارها برای خودم اتفاق افتاده باشد و به نظر تکراری بیاید اما اگر این حادثه از نقطه نظر شما مطرح شود به اثر شما رنگ و بوی تازه می بخشد به دنبال یافتن حوادث و وقایع عجیب و غریب نباشید بلکه سعی کنید حرف تازه ای را با بیانی تازه به عبارت دیگر با دیدن یا شنیدن یک واقعیت که موضوع تازه‌ای باشید.

موضوع در واقع یک برداشت شخصی که مقدمه نوشتن نمایشنامه به حساب می آید آنچه مهم است این است که در زندگی هیچ حادثه ای  نمی‌تواند تکراری باشد ممکن است در ظاهر دو حادثه مشابه هم در دو زمان متفاوت مختلف اتفاق بیافتد اما اگر با دید عمیق و موشکافانه هر دو را بررسی کنید به این نتیجه می‌رسیم که چقدر با هم تفاوت دارند. علت آن هم معلوم است چون شرایط هر روز و هر ساعت در حال تغییر است در ضمن این حوادث جدا از حوادث دیگر نمی‌توانند به وجود می آیند هر حادثه به حادثه دیگر مربوط است شما نمی توانید در هنگام نوشتن نمایش نامه یک حادثه  را از حوادث دیگر بگیرید و برای نمایشنامه خود موضوع انتخاب کنید.

باید در نظر داشته باشید که یک حادثه چه تاثیراتی روی زندگی یک فرد می‌گذارد و باعث چه حوادث دیگری می شود.

خست یک خصیصه انسانیست آیا این خصیصه به تنهایی می تواند موضوع یک نمایشنامه قرار بگیرد یعنی بگویید موضوع که می خواهید به صورت نمایشنامه‌نویسی بنوسید خست است. در این جا می توان سوال کرد که خست چیست خوب است یا بد آیا خست آدم را خوشبخت میکند یا منزوی،  سرخورده و یا.

بنابراین، تنها بیان یک  خصیصه بشری را نمی‌توان موضوع دانست زیرا نه ماجرایی دارد و نه شخصیت و نتیجه به این ترتیب فکر و اعتقاد نویسنده هم نمی‌تواند در آن مطرح شده باشد. پس باید این خصیصه یعنی خست را بسته اید جمله خست بد است کامل تر از قبلی است، اما نتیجه گیری خیلی کلی است و ماجرایی هم در آن وجود ندارد وجود شخصیتی هم در آن احساس نمی‌شود  بد بودن یک معنی کلی است انسان می تواند هزار جور بد باشد  ولی به طور یقین نظر ما در مورد بد بودن به معنای عاقبتی است  که آن آدم خسیس در پایان پیدا می‌کند بنابراین می‌توانیم آن را کامل کنیم آدم خسیس عاقبت به انزوا کشیده می‌شود و در تنهایی از بین می‌رود چنانچه ملاحظه می کنید ماجرا در این موضوع مشخص است  مرد خصیص با خست نشان دادن از خود و طی ستیزه و درگیری‌هایی که صورت می‌گیرد به انزوا کشیده می شود شخصیت مرد خسیس است و نتیجه آن را هم می‌توان به روشنی دریافت چنانچه کسی خسیس باشد و خست نشان دهد محکوم به انزوا و نابودی است همانطور که می بینید نویسنده نسبت به یک  چنین شخصیتی موضع‌گیری و قضاوت کرده است زیرا فکر و اعقتاد او در موضوع متبلور است.

موضوع نمایشنامه
شجاعت، ترس، جوانمردی، بدبینی، خوش بینی، خود پرستی، جاه طلبی، مهربانی، تندخویی، شهرت طلبی، خست، دروغگویی، ساده اندیشی، اعتمادهای بی مورد، بی ارادگی، بخشندگی و… همه نیروهای محرکی هستند که هر کدام می تواند زمینه ای برای موضوع نمایشنامه باشد. اگر با انتخاب یکی از خصیصه های فوق، نیروی محرکه موضوع خود را مشخص کرده اید، می توانید با استفاده از آن، ماجرای نمایش و نتیجه را پیش بینی کنید. به طور نمونه اگر بخواهید از خصیصه دروغگویی استفاده کنید، یکی از موضوع هایی که می توان برای آن در نظر گرفت، چنین است: شخص دروغ گو عاقبت اعتبار و شخصیت خود را در جامعه از دست می دهد. شما باید در برخورد با این خصیصه جهت گیری نشان دهید. شما در مقابل دروغگویی جبهه می گیرید و این عمل را زشت می پندارید.

در واقع، این عقیده خود شما است که به نوشته روح می دهد. اگر در یک اثر هنری، اعتقاد و جهت گیری هنرمند دیده نشود، کار بی روح خواهد بود. فرض کنید می خواهید درباره ی یک نفر خودپرست نمایشنامه بنویسید. برای شروع، اول باید تصمیم بگیرید که می خواهید از او چه چهره ای ارائه دهید؟ آیا می خواهید او را مورد تمسخر قرار دهید؟ یا او را به صورت یک موجود منفور نشان دهید؟ یا اینکه از او چهره ای بسازید که همه نسبت به وی احساس ترحم کنند؟ انجام این کار بستگی به فکر و عقیده شما دارد که درباره ی یک چنین فردی چه موضعی می گیرید. موضوع دروغگو عاقبت اعتبار و شخصیت خود را در جامعه از دست می دهد. همان گونه که گفته شده، می توان به سه طریق نوشت و یک نتیجه مشترک گرفت.

شخص دروغگو را می توان به گونه ای روی صحنه ظاهر کرد که موجب خنده و تمسخر تماشاگر گردد.
شخص دروغگو را به شکلی می توان بر روی صحنه نشان داد که حس نفرت و انزجار تماشاگر را بر انگیزاند. در این حالت به جای  اینکه اعمال و گقتار اوجنبه ی تمسخر و خنده پیدا کند، جدی تر می شود.
اگر می خواهید تماشاگر نسبت به شخصیت دروغگو حس ترحم پیدا کند، باید در پایان برای او عاقبتی دلخراش در نظر بگیرید. نکته مهمی که باید در نظر داشته باشید، این است که نحوه ی برخورد شخصیتهای اصلی نمایشنامه می تواند تعیین کند که فضای نمایشنامه کدام یک از سه حالت بالا باشد، خنده و تمسخر، انزجار و تنفر و یا دلسوزی و ترحم.

هیچ وقت بدون داشتن موضوع، شروع به نوشتن نمایشنامه نکنید. در یک اثر هنری اگر اعتقاد هنرمند دخالت نداشته باشد. آن اثر به صورت جسمی بی روح است.همیشه از طریق اعتقادات خودتان با مسائل و حوادث برخورد کنید. خصیصه های بشری همچون شجاعت، بزدلی، ولخرجی و… هر کدام می تواند انگیزه ای باشد برای حرکت انسان ها، و نیروی محرکی برای نمایش، اما شما هستید که نتیجه می گیرید، آدم ولخرج و اسراف کار به چه سرنوشتی دچار می شود. در ضمن، این خصیصه ها به تنهایی نمی تواند موضوع یک نمایش باشند. هر موضوعی را می توان با شکل های مختلف خنده آور، گریه آور در جهت ایجاد احساسهای مختلف در تماشاگر، مانند تنفر، محبت و… به صورت نمایشنامه در آورد. از ایده ای که قبلا گرفته اید، موضوعی به دست آورید. یادتان باشد که موضوع باید از اعتقادات شما سرچشمه بگیرد.


پرورش موضوع ( طرح )
منظور از طرح، پرورش موضوع و بسط و تعمیق فکر است. بسط دادن فکر یعنی تمام جوانب کار را در نظر گرفتن. برای انجام این امر ابتدا باید به شناخت عواملی بپردازید  که می تواند برای ایجاد یک فضای نمایشی به کار گرفته شود. بعد نحوه ی به کار گیری آن ها را مورد بررسی قرار دهید. برخورد، درگیری و غلبه بر موانع، عواملی هستند که ساختمان یک نمایش را تشکیل می دهند. به کارگیری این عوامل مستلزم این است که اولا موضوع نمایشنامه خود را شناخته باشید. یعنی اگر می خواهید از شجاعت و فداکاری یک شخص، نمایشنامه ای بنویسید. ابتدا باید بدانید که از طریق یک چنین شخصیتی چه پیامی می خواهید بدهید. آیا شجاعت و فداکاری موجب سربلندی است؟ آیا آدم شجاع و فداکار در آخر صاحب قدرت می شود؟ آیا شجاعت و فداکاری موجب کسب مال و ثروت می شود؟ و یا…

وقتی شما موضوعی انتخاب کردید، به ناچار باید تا پایان نمایشنامه آن را دنبال کنید. بدین معنا که اگر می خواهید بگویید: شجاعت و فداکاری موجب افتخار و سربلندی است. باید در پایان نمایشنامه بتوانید ثابت کنید که شخصیت نمایشنامه به خاطر شجاعت و فداکاری، به افتخار و سربلندی می رسید همچنین باید در آخر، چگونه رسیدن به این سربلندی و افتخار را نشان دهید. به طور کلی نمایشنامه اثبات یا رد یک نظریه است. چون از طریف اعقتادات خود به قضایا برخورد می کنید، درنتیجه یک عملی را رد می کنید و یا آن را می پذیرید.

 

تعمیق موضوع
تعمیق به معنای عمق دادن است. بدین معنا که شما قضایا را سطحی نگاه نکنید. از حوادث تنها به عنوان یک رویداد بهره نگیرید. به این فکر باشید که در پس هر پرده، می تواند رازها نهفته باشد.

نمایشنامه های که تنها به  بازگویی حوادث می پردازد و پیامی نو ندارد، بدون شک بعد از گذشت زمانی اندک، از بین می رود. انسان هر عملی که انجام می دهد، مبتنی است بر انگیزه ای خاص و انگیزه ها در همه یکسان نیست. ممکن است در ظاهر ببینید که عده ای برای به دست آوردن موقعیتی، تلاش می کنند. اما اگر انگیزه های آن ها را دریابید، متوجه می شوید که هر کدام انگیزه ای خاص دارد. یک نفر برای اینکه بهتر بتواند خدمت کند، در تلاش به دست آوردن موقعیت است. دیگری ممکن است برای ارضاء حس قدرت طلب خود اقدام به تلاش کند و…

بنابراین، شناخت انگیزه های بشری و به نمایش در آوردن آنها، گامی است که به نوشته شما عمق بیشتری می بخشد. تعمیق به تعبیری دیگر یعنی شناخت همه جانبه درون انسانهاست. باید آن چنان به عمق وجود شخصیتها و ماجراها بروید تا موفق شوید حرفی تازه بزنید اگر ببینید که یک نفر می آید و سیلی محکمی به گوش شخصی می زند، در ظاهر این حرکت می تواند هم برای شما خنده دار باشد، هم غمناک. اگر بخواهید همین صحنه را در نمایشنامه نشان دهید، آیا تنها بر انگیختن احساسات تماشاگر کافی است؟ آیا نباید انگیزه ها را مشخص کرد و به عمق ماجرا و شخصیتها نفوذ نمود؟ با بسط یک موضوع می توانید، احساسات تماشاگر را بر انگیزید، ولی کافی نیست، باید با عمق بخشیدن به موضوع، تماشاگر را وادار به تفکر کنید.

تعمیق موضوع
اکنون به نمونه هایی از موضوع توجه کنید که از سخنان حضرت محمد ( ص ) استخراج شده است:

احمق به واسطه ی حماقت، بیشتر از مردم بدکار گناه می کند.
سعادت کامل و عمر دراز، در اطلاعت از خداست.
امانتداری موجب رزق است و خیانت، باعث فقر.
 سبک عقل مرد، آن است که میهمان خود را به کار گیرد.
حسد، نیکیها را می خورد.
از یار بد بپرهیزید که تو را بدو می شناسند.
آدم دورو، آبرومند نخواهد بود.
خاموشی زبان، مایه سلامت انسان است.
طمع، حکمت از دل دانشوران ببرد.
دروغ مایه روسیاهی انسان است.
تکبر، نتیجه ی بی اعتنایی به حق و تحقیر مردم است.
خشم، مایه فساد انسان است.
هر که ربا فراوان خورد، سرانجام او، به فقر انجامد.
هر که از جماعت ببرد، به رسم جاهلیت بمیرد.
هر که مال از حرام به دست آورد، در حوادث سخت، از دست بدهد.
طمع، آدم را همیشه برده ی این و آن می کند.
خصومت، کینه و تباهی به بار می آورد.
پاکدامنی، مایه خودداری از گناه است.
تجهیزات عکاسی صنعتی و تبلیغاتی
چنانچه هر کدام از موضوع ها را بررسی کنید، می بینید که در آن حکمتی نمایش داده شده است. بعد از یافتن موضوع، باید از خود بپرسید که چه نوع نمایشنامه ای می خواهید بنویسید؟ آیا می خواهید شخص احمق را در یک وضعیت غم انگیز نشان دهید؟ یا یک وضعیت خنده آور؟ اگر به این سوال جواب بدهید، می توان گفت که تا حدودی تکلیف شما نسبت به موضوع روشن شده است. در هر دو صورت، شما می توانید عاقبت شخص احمق را مرتکب گناه می شود، نشان دهید.

“تمامی محتوا مندرج در سایت متعلق به رسانه ریتم آهنگ می باشد و هرگونه کپی برداری با ذکر منبع بلامانع است.”